پارادوکس
هم مثل باد بی رحم، هم مثل بید لرزون
همدست خشکی و هم نالهی بارون
ژست پرستاری حالم رو بد کرده
تو نسخه بهبودی، بار سرنگ طاعون
روزا همش منگ و بوق سگا بیدار
دنیاشُ گم کرده ذهن کج داغون
من با منِ تنها تو فکر آشتی نیست
تصویر محو صلح رو بوم رنگ خون
آره همینم من، موجی از آنارشی
معنی پارادوکس، از قاعده بیرون